هدف از این تحقیق بررسی مدیریت سود و سهامداران نهادی با فرمت docx در قالب 13 صفحه ورد بصورت کامل و جامع و با قابلیت ویرایش می باشد
هدف از این تحقیق بررسی مدیریت سود و سهامداران نهادی با فرمت docx در قالب 13 صفحه ورد بصورت کامل و جامع و با قابلیت ویرایش می باشد
هدف از این تحقیق بررسی مدیریت سود و سهامداران نهادی با فرمت docx در قالب 13 صفحه ورد بصورت کامل و جامع و با قابلیت ویرایش می باشد
فهرست مطالب
2-10 مفهوم مدیریت سود
2-11 انواع مدیریت سود
2-12 اندازه گیری مدیریت سود
2-13 مدیریت سود و حاکمیت شرکتی
2-14 سهامداران نهادی کوتاهمدت و مدیریت سود
2-15 نقش سهامداران نهادی در ساختار مالکیت
2-16سهامداران نهادی بلندمدت و مدیریت سود
2-17 پیشینه ی تحقیق
منابع
محاسبه سود خالص یک بنگاه اقتصادی متاثر از روشها و برآوردهای حسابداری است و این امر فرصتی را برای مدیران فراهم میآورد، تا بااستفاده از تکنیکهای متنوع، سود حسابداری گزارش شده را مدیریت کنند. بیتی (۱۹۹۴) مدیریت سود را به عنوان فرآیند تصمیمگیری آگاهانه با رعایت اصول پذیرفته شده حسابداری، به منظور رساندن سود گزارش شده به سطح مورد نظر، تعریف کرده است. از نظر ملفورد و کامیسکی (۱۹۹۶) مدیریت سود یک دستکاری آگاهانه و فعال در نتایج حسابداری به منظور ایجاد تغییر در نشان دادن وضعیت تجاری واحد اقتصادی است. اسکات درسال (۱۹۹۷) مدیریت سود را به عنوان انتخاب سیاستهای حسابداری به منظور دستیابی به برخی اهداف خاص تعریف کرده است.
از نظر وایلد و همکاران (۲۰۰۱) مدیریت سود، به مداخله عمومیمدیریت در فرآیند تعیین سود که غالبا در راستای اهداف دلخواه مدیریت است، اطلاق میشود. موضوع حاکمیت شرکتی به لزوم نظارت بر مدیریت شرکت و به تفکیک واحد اقتصادی از مالکیت آن و در نهایت حفظ حقوق سرمایهگذاران و ذینفعان میپردازد. نظام حاکمیت شرکتی با تکیه بر تقویت فرهنگ پاسخگویی، راستی و امانتداری در مدیران و ارتقای شفافیت اطلاعاتی موجب محدود شدن رفتار فرصت طلبانه و سودجویانه مدیران میشود، بنابراین باعث بهبود کیفیت و ویژگی قابل اعتماد بودن گزارشگری مالی خواهد شد. این نظارت بر فعالیت مدیران به وسیله انواع مکانیزمهای حاکمیت شرکتی است. به عبارت دیگر این نظارت میتواند توسط سهامداران و به خصوص سهامداران نهادی، انجام شود. مطابق با تعریف بوشی، سهامداران نهادی، سرمایهگذاران بزرگ نظیر بانکها، شرکتهای بیمه، شرکتهای سرمایهگذاری، صندوقها و …. هستند. از دیدگاه نظری، جایگاه سهامداران نهادی در حاکمیت شرکتی بسیار پیچیده است. از یک دیدگاه، سهامداران نهادی یکی از ساز و کارهای حاکمیت شرکتی نیرومند را باز نمایی میکنند که میتوانند برمدیریت شرکت نظارت داشته باشند. زیرا آنان هم میتوانند برمدیریت شرکت نفوذی چشمگیر داشته باشند و هم میتوانند منافع گروه سهامداران را همسو کنند. با وجود این، مالکیت سهامداران نهادی میتواند آثار منفی هم داشته باشد، مانند دسترسی به اطلاعات محرمانه که عدم تقارن اطلاعاتی را بین آنان و سهامداران کوچکتر ایجاد میکند.
سهامداران نهادی همچنین میتوانند تضادهای نمایندگی را به واسطه وجودشان در مقام کارگمار (یا مالک) عمده، که مشکلات برخاسته از جدایی مالکیت و کنترل را کاهش میدهد، وخیمتر کنند. سهامداران نهادی میتوانند مشکلات کارگزاری را به دلیل توانایی برخورداری از مزیت صرفه اقتصادی مقیاس و تنوع بخشی، حل و فصل کنند. بنابراین به نظر میرسد که سهامداران نهادی، در مقام سهامدار باعث جدایی مالکیت و کنترل میشوند، در حالی که درگیری فزایندهشان در شرکتها و متمرکز کردن مالکیت، راهی برای نظارت بر مدیریت شرکت به دست میدهد. به همین دلیل در خصوص نقش سهامداران نهادی نظرات متفاوتی وجود دارد، به نظر دراکر(۱۹۷۶) سهامداران نهادی مالک نیستند، بلکه سرمایهگذارند، آنها کنترل شرکت را نمیخواهند بلکه امین اعضای خود هستند، وظیفه آنها سرمایهگذاری پول ذینفعان در سودآورترین فرصتها است. آنها کاری به مدیریت ندارند، اگر از مدیریت شرکت ناراضی باشند، سهامشان در آن شرکت را میفروشند. از طرف دیگرهاتن (۱۹۹۵) میگوید سهامداران نهادی مالکان همیشه غایب هستند. بدون احساس مسوولیت اعمال قدرت میکنند و بدون درک تعهدات متقابل خود به عنوان مالک اقدام به خرید سهام شرکتها میکنند. با این حال به عنوان سهامدار این حق را دارند که مدیران را تعیین کنند و وظیفه اخلاقی آنهاست که مطمئن شوند که شرکتها به نفع سهامداران، مدیریت شوند.