هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر بکارگیری مدیریت استعداد بر تعهد کارکنان ناجا دانشگاه علوم انتظامی است
هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر بکارگیری مدیریت استعداد بر تعهد کارکنان ناجا دانشگاه علوم انتظامی است
دانلود مقاله پایان نامه کارشناسی ارشد رشته مدیریت دولتی گرایش تشکیلات و روشها
تاثیر بکارگیری مدیریت استعداد بر تعهد سازمانی کارکنان ناجا
چکیده
سازمان ها در پیدا کردن، رشد دادن و حفظ کارکنان بخصوص کارکنانی که انعطاف پذیر بوده و قابلیت سازگاری بالایی دارند موفق عمل نکرده اند. این مسئله نشان می دهد که این سازمان ها در شناسایی و استفاده از شایستگی های کارکنان خود در جهت تحقق اهداف سازمانی شان دچار مشکل هستند. از دیدگاه مدیریت استراتژیک ضروری است که عملکرد را ادامه پذیر و پایدار کنیم و آن را بالا ببریم و این کار تنها با تعهد کارکنان امکان پذیر است. بنابراین ابهام زیادی در مورد رابطه بین مدیریت استعداد و تعهد سازمانی وجود دارد که نیازمند بررسی های بیشتر است.
هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر بکارگیری مدیریت استعداد بر تعهد کارکنان ناجا دانشگاه علوم انتظامی است.
در پژوهش حاضر پس از مطالعه دقیق ادبیات موضوعی مرتبط، مدل مفهومی تحقیق ترسیم شد. در این تحقیق بر اساس روش نمونه گیری طبقه ای از بین مدیران و کارشناسان 92 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. 100پرسشنامه در بین نمونه آماری توزیع شد و در نهایت 92 پرسشنامه جمع آوری گردید، برای تجزیه و تحلیل داده های گرد آوری شده از روش مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار Amos استفاده گردیدو نتایج حاکی از آن بود که داده های گردآوری شده از جامعه آماری مورد نظر با مدل مفهومی پژوهش متناسب و سازگار است و در نهایت تمامی فرضیات تحقیق مورد تأیید قرار گرفت.
کلید واژگان:
مدیریت استعداد
تعهد سازمانی
تعهد عاطفی
تعهد مستمر
تعهد هنجاری
مقدمه
در محیط رقابتی کنونی سازمان ها برای تحقق اهداف استراتژیک شان نیازمند این هستند که کارکنان خود را در جهت رسالت سازمان برای برقراری همکاری بلند مدت و اثربخش برای حفظ و رشد سازمان هدایت کنند. با افزایش رقابت در منابع انسانی و ظهور ابزار انگیزشی جدید برای استفادۀ کارکنان مثل مدیریت استعداد، طراحی شغل متناسب با آن اجتناب ناپذیر شده است. عامل انسانی مهمترین نقش را در سازمان هایی که در پی رشد و توسعه هستند، دارند.
بررسی ها نشان می دهد که سازمان ها در پیدا کردن، رشد دادن و حفظ کارکنان بخصوص کارکنانی که انعطاف پذیر بوده و قابلیت سازگاری بالایی دارند موفق عمل نکرده اند. این مسئله نشان می دهد که این سازمان ها در شناسایی و استفاده از شایستگی های کارکنان خود در جهت تحقق اهداف سازمانی شان دچار مشکل هستند (ورال و همکاران، 2012).
بدین ترتیب نخستین گام در حل چنین مسائلی تغییر در دیدگاه خود از بازار محوری و سود محوری صرف به سمت کارمند محوری و توجه به شایستگی ها و توانمندی های انسانی است که در ادبیات مربوطه تحت عنوان مفاهیمی مثل مدیریت استعداد مطرح شده است.
علی رغم وجود چنین یافته هایی در می یابیم که مساله اصلی که سازمان ها با آن مواجهند، مربوط به کشف یا مدیریت استعدادها نیست بلکه مربوط به میسر ساختن تعهد برای حفظ می باشد، چون از دیدگاه مدیریت استراتژیک ضروری است که عملکرد را ادامه پذیر و پایدار کنیم و آن را بالا ببریم و این کار تنها با تعهد کارکنان امکان پذیر است. بنابراین ابهام زیادی در مورد رابطه بین مدیریت استعداد و تعهد سازمانی وجود دارد که نیازمند بررسی های بیشتر است به همین جهت این تحقیق تلاش می کند برای مدیران این ادراک پیش آید که مدیریت استعدادها می تواند بسیار راه گشا و مؤثر باشد.
با توجه به مطالب فوق الذکر اهمیت مدیریت استعداد و نیز تعهد سازمانی آشکار می شود و تاکید بر این متغیرها و شناسایی وضعیت آن ها می تواند معیارهای مهمی را برای تداوم، اصلاح و در صورت لزوم مداخلات عملی بدست دهد. و چون موضوع مدیریت استعداد و تعهد کارکنان می تواند در سازمان ناجا بعنوان موضوع مهمی اطلاق گردد از این رو دنبال بررسی این مساله هستیم که آیا مدیریت استعداد و هرکدام از مؤلفه های آن تاثیری بر تعهد سازمانی کارکنان دارد یا نه.و می توان از این امکان برای انتخاب کارکنانی وفادار و متعهد در آینده سازمان پیش بینی کرد و از خسارت های آتی در این سازمان خدمات عمومی و مردمی جلوگیری کرد.